کد مطلب:28721 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

علّت فریب خوردن سپاه امام












اكنون باید دید كه:چرا سپاهیان امام علی علیه السلام فریب خوردند ؟ و چرا ندانستند یا نخواستند بدانند قرآن بر نیزه افراشتن شامیان، نیرنگی است كه می خواهند بدین وسیله آنان را از جنگ بازدارند؟ و چرا سخنِ امام خود را نشنیدند و او را به پذیرفتن حَكَمیّت مجبور گردانیدند؟

در پاسخ این سؤال باید گفت:اگر چه در سپاهیان امام علیه السلام كسانی بودند كه گوش به فرمان او داشتند و می خواستند جنگ تا پیروزی سپاه كوفه ادامه یابد؛ امّا اسناد تاریخی نشان می دهد كه اكثریت قاطع سپاه امام علیه السلام از جنگ خسته شده بودند. علاوه بر این، می دانستند كه اگر پیروز هم شوند، مانند جنگ بصره، غنیمتی نصیبشان نخواهد شد و انگیزه ای برای ادامه جنگ نداشتند. از این رو، وقتی عَدی بن حاتم به امام علیه السلام پیشنهاد ادامه جنگ داد و گفت:ای امیر مؤمنان! آیا تا پای جان مقاومت نكنیم؟

علی علیه السلام فرمود:«نزدیك شو».

وی نزدیك شد. علی علیه السلام دهان خود را نزدیك گوش وی آورد و فرمود:

ببین! همه آنانی كه با من هستند، نافرمانی ام می كنند، ولی معاویه در جمعی است كه بعضی از وی اطاعت می كنند و بعضی دیگر نافرمانی.

قاریان كوفه كه نقش عمده ای در سپاه امام علیه السلام داشتند، از این گروه (اكثریت خسته) بودند و به دلیل موقعیتی كه درمیان مردم كوفه داشتند، در این فضا كارگردان صحنه شدند. امّا آنان به دلیل جهل و ابتلا به بیماری خودبینی و عُجب نتوانستند بفهمند كه قرآن بر نیزه افراشتن شامیان، نیرنگی است برای توقّف جنگ و پیشگیری از شكست قریب الوقوع خود. پیوند «تَعَمُّق (تندروی دینی)» با «جهل» و «حماقت» در این عابدان جاهل، موجب شد تا امامِ خود را وادار به پذیرش حكمیت كنند.[1].

در این میان، آنچه قاریان را در تصمیم احمقانه خود تقویت كرد و نیرنگ معاویه را در توقّف جنگ و ایجاد اختلاف در سپاه امام علیه السلام به ثمر رساند - همان طور كه قبلاً اشاره شد - نقش كسانی بود كه با امامِ خود به نفاق كار می كردند و بعضاً به وعده های معاویه دل خوش داشتند. سردسته اینان، اشعث بن قیس بود. او از قبیله كِنْده از مردم جنوب عربستان (یمن) است كه در سال دهم هجرت با تنی چند از مردم قبیله خود نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و مسلمان شد. وی پس از پیامبرصلی الله علیه وآله از اسلام برگشت. ابو بكر، سپاهی به جنگ با او فرستاد. اشعث اسیر شد و او را بسته به مدینه آوردند. ابو بكر او را بخشید و خواهر خود را بدو داد.

اشعث، پس از كشته شدن عثمان با علی علیه السلام بیعت كرد؛ امّا با او صادقانه برخورد نمی كرد. مواضع او در برابر امام علیه السلام بویژه در ارتباط با ماجرای حكمیّت و ایجاد اختلاف در سپاه امام علیه السلام نشان می دهد كه او به یكی از عوامل نفوذی معاویه تبدیل شده بود و امام علیه السلام به دلیل موقعیت اجتماعی وی و قبیله اش كه نقش عمده ای در سپاه كوفه داشتند، نمی توانست با او برخورد حذفی نماید.[2].









    1. ر. ك:ص 301 (پژوهشی درباره مارقین و ریشه های انحراف آنان).
    2. ر. ك:ص 301 (پژوهشی درباره مارقین و ریشه های انحراف آنان) و ج 12، ص 61 (طبقه بندی كارگزاران امام علی/اشعث بن قیس).